الگوی فکری (Mindset)
الگوی فکری (Mindset) ناخودآگاه مانعی بر سر راه تغییر
الگوی فکری (Mindset)

الگوی فکری (Mindset) ناخودآگاه مانعی بر سر راه تغییر

اگر تغییر را مانند یک جریان و حرکت در نظر بگیرید الگوی فکری (Mindset) ناخودآگاه یکی از موانعی است که در مسیر این حرکت قرار دارد آن هم از بزرگ ترینشان.

افراد، از الگوهای رفتاری و اعتقاداتی که به صورت خودآگاه آنها را انتخاب کرده اند با خبرند و این آگاهی باعث می شود آن را در کنترل خودشان داشته باشند اما عادات و اعتقاداتی وجود دارند که مثل قوانین نانوشته می مانند اغلب از وجود آنها بی خبر هستند یا اگر هم خبر داشته باشند هیچ گاه عمیقا به آنها فکر نکرده اند. گاهی در برابر یک اتفاق مقاومت می کنند بی آنکه دلیل آن را بدانند و یا بالعکس بدون دلیل خواهان اتفاقی هستند. اما در واقع این امتناع یا تمایل بی دلیل نیست فقط دلیل آن به سادگی در دسترس نیست.

اگر در این مورد خاص افکارمان را شبیه پیاز بدانیم که لایه لایه است دلیل این امتناع یا تمایل های ناخودآگاه را باید در لایه های درونی تر که دسترسی به آنها سخت تر است و نیازمند تلاش بیشتری است پیدا کنیم. گاهی این دلیل ریشه در اتفاقات گذشته دارد و اینجا یکی از معدود بزنگاه هایی است که کوچ مراجع را به گذشته ی خود می برد. گاهی یک اتفاقی که در گذشته رخ داده، یک تجربه، تاثیری در ذهن فرد می گذارد؛ خود آن تجربه به مرور در ذهن فرد کم رنگ می شود ولی تاثیری که برجای گذاشته باقی می ماند و باعث ایجاد یک الگوی فکری ناخودآگاه می شود. در نتیجه فرد براساس این الگوی فکری رفتاری را در پیش می گیرد که علت آن را نمی داند. از آنجایی که تجربه ای که سرچشمه ی این طرز فکر است کم رنگ شده فرد به سادگی نمی تواند دلیل این رفتار خود را پیدا کند.

بسیاری از مواقع فرد در برابر این تفکر خود تسلیم می شود و آن را همان طور بدون دلیل می پذیرد برای مثال می گوید این در وجود من است و مگر همه چیز باید دلیل داشته باشد. این خود تفکری است که در مقابل تغییر قرار می گیرد چرا که در این حالت تغییرپذیری خود را فراموش می کند و می پذیرد که باید با این الگوهای فکری ناخودآگاه که بیشتر مواقع مانع اند و جلوی دست و پای او را برای ایجاد تغییرات موثر می گیرند به زندگی خود ادامه دهد.

گاهی هم این الگوهای فکری (Mindset) ناشی از فرهنگ و اعتقاداتی است که به صورت موروثی به فرد رسیده است. با نگاهی ساده به زندگی می توان دریافت آداب و رسوم و اعتقاداتی در زندگی افراد جریان دارد که خودشان آنها را با تحقیق انتخاب نکرده اند بلکه از کودکی آنها را زندگی کرده اند و هیچ گاه به درستی یا نادرستی آن فکر نکرده اند. چرا که دست کشیدن از عادت ها سخت است. و اگر با فکر کردن به ریشه ی این عادت ها خطر از بین رفتن آن وجود داشته باشد افراد در برابر آن مقاومت می کنند که این نوع رفتار در برابر تغییر عادت ها به نوعی به اینرسی یا لختی که از قوانین فیزیک است اشاره می کند، میل انسان به ماندن در وضعیتی که در آن قرار گرفته است یا به عبارتی دیگر ماندن در منطقه ی امن.

این الگوهای فکری (Mindset) ناخودآگاه از هرجایی که نشات گرفته باشند باید شناخته شوند و از میان برداشته شوند تا نتوانند مانع تغییر شوند. یکی از بخش های مهمی که کوچ و فرایند کوچینگ به کمک مراجع می آیند همین کمک به شناسایی این الگوهای فکری است. کوچ با ابزارهای در دست خود که در مقاله های پیشین با بخشی از آنها آشنا شدید متوجه وجود نشانه های این تعهدات ناخودآگاه می شود آن را به مراجع بازخورد می دهد و مراجع به واسطه ی چراغی که روشن شده بهتر می تواند لایه های درونی تفکرات خود را کنکاش کند و با این کار به آگاهی می رسد. ثمره ی این آگاهی ادامه ی حرکت در مسیر ایجاد  تغییر است.

با خود فکر کنید! آیا دلیل همه ی کارهای خود را می دانید؟ به تازگی با ایجاد تغییری مقابله نکرده اید که دلیل آن را ندانید. کمی با خود کنکاش کنید و در پس آن الگوی فکری (Mindset) ناخودآگاهی که وجود دارد را پیدا کنید. در این راه باید جسارت مواجه شدن با حقیقت را داشته باشید چرا که گاهی با کشف حقیقت متوجه می شوید مسیر زیادی را اشتباه پیموده اید؛ ولی هیچ گاه از یاد نبرید که هرچقدر هم که مسیر طولانی و پر پیچ و خمی را پیموده باشید حقیقت ارزش آن را دارد که دور بزنید و از اول شروع کنید. 

فهرست

لطفا صبر کنید

طراحی و توسعه توسط کاسبی