صبر یک قدرت خارق العاده است

صبر یک قدرت خارق العاده است

زمانی که سه مرد قوی هیکل من را از روی زمین بلند کردند و سعی کردند من را درون یک ماشین لندروور بیاندازند، آن لحظه زمانی بود برای از بین رفتن حرفه و شغل من.

من شش ماه قبل با یک ماموریت ساده جهت آوردن انرژی خورشیدی برای نیم میلیارد از مردم آفریقا که برق نداشتند یک پروژه ی اجتماعی را در زامبیا شروع کردم. ولی هزینه ها سه برابر شد و تنها نیمی از پروژه به فروش رسید که ما را در تنگنا قرار داد. آدم ربایی اخیر آخرین ضربه بود.

من اولین پرواز را به سمت خانه رزرو کردم. طی یک ماه باقی مانده دارایی ما به سرقت رفت و کامیون شرکت توقیف شد. 8000 مایل دورتر از خانه کار کمی برای انجام دادن باقی مانده بود که شکست را قبول کنم. این حرفه به من هدف داده بود. من تصمیم گرفتم حداقل پنج سال از زندگی ام را صرف این کار کنم. اکنون من یک جای خالی به اندازه ی یک قاره در تقویمم داشتم.

من… در لیست انتظار بودم.

هفت طرز فکر صبورانه

زندگی ضمانت های زیادی نمی دهد ولی یکی از آنها این است: شما با موانع روبه رو می شوید و گیر می کنید.

شاید یک راننده ی پیک پیتزایی که نوشیدنی الکلی مصرف کرده شما را با یک اوتومبیل هوشمند در یک بعد از ظهر چهارشنبه زیر بگیرد درست همان طور که سال پیش برای همسایه ی من اتفاق افتاد. (او تقریبا کاملا ریکاوری شده است.) شاید زمانی که شما مشغول خریدن حلقه های ازدواج هستید دوست دختر شما در حال خرید برای آپارتمانش با دوست پسر جدیدش باشد. (این خیلی اذیت کننده است ولی سیزده سال بعد من را به سمت آشنایی با همسرم هدایت کرد.)

هر کدام از این اتفاق ها که بیافتد، شما همیشه دو انتخاب دارید. می توانید با سرنوشت بجنگید و بر مشکلتان عصبانیت را هم اضافه کنید یا می توانید مانع را صبورانه بردارید و از آن به عنوان جرقه ای برای جان گرفتن دوباره ی آتش زندگیتان استفاده کنید.

در فصل های پایین، زمانی که در اتاق انتظار زندگی نشته اید صبر یک قدرت فوق العاده است. با پذیرش این هفت طرز تفکر شما می توانید در چالش های زندگی پیروز شوید.

1) جایگاهی که در آن هستید را بپذیرید.

“پذیرش آنچه اتفاق افتاده است اولین گام در جهت غلبه بر عواقب هر بدشانسی است.” ویلیام جیمز

راب بل یکی از کلیساها با سریع ترین رشد در آمریکا را تاسیس کرده ، یکی از آثار پرفروش نیویورک تایمز را نوشته و نامش در میان 100 چهره ی تاثیرگذار مجله ی تایم بوده است.

وقتی هالیوود پیشنهاد یک برنامه ی تلویزیونی را به او داد او از خوشحالی به هوا پرید.

علی رغم موفقیتی که در کلیسا داشت راب احساس می کرد زمان به جلو رفتن فرا رسیده است و برای تصویربرداری برنامه ی تلویزیونی اش آماده شد. ولی به زودی هالیوود پاسخ به تماس های او را متوقف کرد و یک شب تمام راب از آن توجه به دل بیکاری و بیهودگی رفت.

به محل انتظار خوش آمدی راب. یک صندلی بردار؛ این کمی زمان می برد.

او برای دوازده ماه تقویمش را خالی کرد و سپس ناگهان هیچ دلیلی برای صبح بیدار شدن نداشت. او می توانست وحشت کند. می توانست شروع به شکست خوردن و سرزنش کردن و متهم ساختن بکند. کسی او را مقصر نمی دانست چرا که او صد ساعت پربار از یک هفته را صرف یک عهد شکسته شده کرده بود.

ولی راب بسیار خردمند بود. او دانسته بود که عدم پذیرش موقعیتش باعث می شود مسیر سختی پیش رو داشته باشد و صبر دوای این درد بود.

او از فصل پایین زندگی خود برای وقت گذراندن با دوستان قدیمی خود استفاده کرد، نه اینکه با عجله به فعالیت هایش برگردد. یکی از آن دوستان تولید پادکست را به او پیشنهاد کرد. بعد از بیش از 250 قسمت راب کست The RobCast یکی از بهترین پادکست ها در دنیا شد و او تورهای سخنرانی جهانی خود را که همه ی بلیت های آن فروخته شد، آغاز کرد.

2) صبر کردن بی حرکت بودن نیست.

“صبر کردن هم گونه ای از فعالیت است.” آگوست رودین

زمانی که یک ارزیابی صادقانه ای از موقعیت خود داشته باشید، فعالیت شما بسیار کارآمدتر خواهد بود.

من می دانم صبر کلمه ی کلیدی معمول برای هیولای بهره وری، منحرف کردن محور جهان به هر قیمتی نیست. ولی صبر یک سکوی پرتاب است. این به معنای نشستن در گوشه ای، مثبت فکر کردن میان جعبه های پیتزا و منتظر ماندن برای فرصتی که به دامن شما بیافتد، یا منتظر ماندن برای ایجاد انگیزه نیست.

به بیان ساده تر صبر طرز فکری است که به اضطراب و عصبانیت می گوید “نه ممنونم”. یک آدم عجول با واقعیت می جنگد اجازه می دهد واقعیت به او فشار و استرس وارد کند و قدرتش را از او بگیرد. یک فرد صبور چیزی که هست را می پذیرد و از محل قدرت خود وارد عمل می شود.

زمانی که بدون داشتن چیزی برای نشان دادن به جز نیمی از پس انداز از دست رفته ام از آفریقا برگشتم، پریشان بودم. چگونه باید وام خانه ی جدیدم را پرداخت می کردم؟ چگونه باید به انجام کارهای خاص برای نگهداری هویت خودم به عنوان یک کارآفرین اجتماعی برمی گشتم؟

من در مورد کشاندن آن انسان ها به دادگاه، استخدام یک کارآگاه خصوصی و در تاریک ترین لحظاتم به اجیر کردن اراذل و اوباش برای از بین بردن آنها فکر کردم.

سپس پذیرفتم که نمی توانم این موقعیت را درست کنم و تنها می توانم اجازه دهم بگذرد. آینده ی من دیگر در این حرفه نبود. من تصمیم گرفتم اجازه دهم زندگی ام تغییر کند و چهار ماه را برای بازسازی خانه ام صرف کردم. من لوله کشی، برقکاری و نجاری را یاد گرفتم. در انتها من احساس کردم اعتماد به نفسم بازگشته است و مستاجری برای پرداخت وامم پیدا کردم.

3) یک رواقی باشید.

“شادی و آزادی با درکی واضح از یک اصل آغاز می شود: برخی چیزها در کنترل ما هستند و برخی در کنترل ما نیستند.” اپیکتت

سریع اولین سه نفری را نام ببرید که آنها را “رواقی” می نامید.

من شرط می بندم یکی از آنها مادربزرگ 90 ساله ی شماست که با جمع آوری قوطی های کنسرو و شکایت نکردن از جنگ جان سالم به در برده است. شاید شما به وینستون چرچیل یا جان وین فکر کرده باشید.

این تصاویر را از ذهنتان پاک کنید. رواقی بودن به معنای نشان ندادن احساسات در برابر ناملایمات نیست، فقط از شما می خواهد به آنچه تحت کنترل شماست بپردازید و باقی را رها کنید.

چیزهایی که می توانید کنترل کنید افکار، احساسات، کلمات و اقدامات شماست. چیزهایی که نمی توانید کنترل کنید هرچیزی به غیر از اینهاست.

زمانی که در محل انتظار گیر می کنید شما وسوسه می شوید مانند جنگ تروا هزار کشتی را برای مقابله با سرنوشت بفرستید. شاید شما تصمیم به اخراج بگیرید و از فرد خاطی شکایت کنید. شاید حرفه ی شما از بین برود و سرمایه گذارانی که دوراندیش نبودند را متهم کنید.

دست نگه دارید. انرژی گذاشتن برای برگرداندن چیزها به جای خود مثل مرتب سازی صندلی های عرشه ی کشتی تایتانیک است.

رواقیان انتظار موانع را دارند و برای آن نقشه ای دارند و با هر مانعی صبورانه روبه رو می شوند. نه تنها آن را به عنوان فرصتی برای رشد می بینند بلکه از آن به عنوان یک ماده ی خام جهت ساخت نردبانی برای رساندن آنها به آن طرف دیوار استفاده می کنند.

4) فصل های پایین زندگی را به عنوان یک هدیه ببینید.

“شما ممکن است از اینکه مسابقه در جاده های طولانی پر از دست انداز را با سرعت سرسام آور شروع کنید و برای مایل ها با این سرعت بسیار بالا این مسیر خسته کننده را با این احساس که من می ترسم به سمت بی استفاده ترین مکان ها، محل انتظار، ادامه دهید، سردرگم شوید… . دکتر سئوس

من می خواهم با دکتر سئوس گرامی در این زمینه مخالفت کنم.

محل انتظار بی استفاده نیست. بلکه فرصتی حیاتی برای ارزیابی صبورانه ی زندگیتان از فاصله ی 30000 پایی و طراحی یک مسیر جدید و بهتر است.

دنیای مشاغل با داستان هایی در مورد کارآفرینانی که توانایی به دست آوردن پول از هیچ را داشتند ولی شکست های بزرگی داشته اند و عقب نشینی کرده اند پر شده است. در سال 1979 ری دالیو شرکت سرمایه گذاری خود، شرکای بریج واتر، را تاسیس کرد و با پر کردن غار اسکروج مک داک – شخصیت کارتونی – (اشاره دارد به دادن پول زیاد) برای کارکنان خود کار را آغاز کرد. ولی در اوایل دهه ی 80 او یک رکود اقتصادی جهانی را پیش بینی کرد و تمام آن ثروت را در شرط بنید گذاشت.

این وضعیت نامساعد اقتصادی تا هجده سال ادامه پیدا کرد. او همه چیز را از دست داد و مجبور به اخراج تمام کارکنان باقی مانده ی خود شد و حتی برای خرید منزل از پدرش پول قرض می گرفت. بعد از این شکست عظیم او می توانست دست بکشد. ولی در عوض او موانع را همانند یک هدیه دید.

او در کتابش که پرفروش ترین کتاب شد اصول نوشت “در نگاهی به گذشته، شکست من، یکی از بهترین اتفاقاتی بود که برایم افتاد زیرا این اتفاق تواضعی را که برای متعادل کردن پرخاشگری خود به آن نیاز داشتم به من داد.”

دالیو از فصل پایین زندگی خود برای اجرایی کردن “ایده ی شایسته سالاری” در بریج واتر استفاده کرد؛ یک سیستم مدیریتی که بهترین ایده ها را از کارکنان می گرفت زمانی که خطرات را مدیریت می کردند. شرکت او در حال حاضر یکی از بزرگ ترین صندوق های تامینی در دنیاست که حدود 125 میلیون دلار را مدیریت می کند. او تایید می کند این اتفاق بدون داروی دردآور پرتگاه 1982 برای او ممکن نبود.

5) سرخوردگی هیچ دری را باز نمی کند.

” چی؟ من نگرانم؟” مجله ی مَد

راحتی زندگی مدرن صبر ما را کم کرده است. ما جواب های سریع از گوگل دریافت می کنیم، پیک شبانه روزی از آمازون داریم، و حتی می توانیم شریک زندگی خود را از طریق شبکه های اجتماعی پیدا کنیم.

بنابراین زمانی که حرفه ی جدیدی را آغاز می کنیم و فیس بوک بعد از دوازده ماه آن را نمی خرد ما احساس شکست خوردن می کنیم. رسیدن به هر چیز باارزشی زمان می برد. زندگی یک فرایند هرس کردن دارد و آنهایی که اهداف خود را به اندازه ای که جلوی بی صبری خود را بگیرند نمی خواهند واقعی شدن آنها را نمی بینند.

یک فرد عجول و بدون صبر موفقیت را از خود دور می کند. دوستی در سن نوزده سالگی رمان منتشر می کند و در سن بیست و سه سالگی بدون تلاش دوباره احساس می کند دوران کار او در ادبیات به اتمام رسیده است. ما نیاز داریم انتظارات خود را متعادل کنیم.

چه اتفاقی می افتد زمانی که شما رئیستان را برای یک ترفیع دیگر بعد از سه ماه تحت فشار قرار می دهید؟ شما عدم بلوغ خود را نشان می دهید. فروشندگان کارآمد می دانند که درخواست فروش سریع حرفه از از بین می برد و شما ممکن است به سه، پنج یا ده جلسه نیاز داشته باشید که به معامله نزدیک شوید. در نهایت آرامش برنده است.

زمانی که گیر می کنیم، نگرشی که برای مقابله ی کارآمد به کار می بندیم می تواند ما را به سرعت به محل انتظار راهنمایی کند، یا ما را مجبور کند در عمق بیشتری از عصبانیت و اضطراب فرو رویم.

6) صبر طبیعی است.

“طبیعت عجله نمی کند، تا همه چیز انجام شود.” لائو تزو

طبیعت استاد صبر است. درخت ها برگ های خود را از دست می دهند و خواب زمستانی را برای زنده ماندن در زمستان تحمل می کنند. قدیمی ترین دانه ای که جوانه زده است از طریق کربن رادیواکتیو شناسایی شده که 31800 سال دارد. یک تولد صحیح و در سلامتی، تنها بعد از نه ماه امکان پذیر است.

همین طور زمانی که در هنر عجله صورت گیرد زیبایی از بین می رود. راه اندازی زودهنگام یک نرم افزار باعث ایجاد باگ می شود و به ارزش برند لطمه می زند.

یک دقیق را صرف فکر کردن به بزرگ ترین چالش های زندگیتان بکنید. آنها حل شدند؟ البته آنها حل شدند و بدون شک به شما مهارت های ارزشمندی را آموزش دادند. حتی شما می توانید اکنون به آنها بخندید.

بالا و پایین زندگی تضمین شده است. خوب و بد هر دو می گذرند. این طبیعی است که صبر کنید، زیرا طبعیت نمی تواند با عجله جلو برود.

وقتی شما اینجا نشسته اید و مشغول مطالعه هستید اوج رسی جهان در حرکت حداقل 13.7 میلیارد سال است. صبر کردن برای چند ماه یا چند سال بیشتر پایان دنیا نیست.

7) شما قوی تر برمی گردید.

“اجازه دهید سختی ها بدانند که شما هم به اندازه ی کافی سخت هستید.” دکتر ای پی جِی عبدل کلام

زندگی مل رابینز در 41 سالگی اینگونه بود: بیکار، ورشکسته، شکست خورده در ازدواج، معتاد به الکل، و در حال زدن دکمه ی اسنوز. فصل پایین؟ نه. برای او این مرحله زمستان پایین ترین مرحله بود.

با یک جرقه ی ناگهانی او تصمیم گرفتن که فردا او به طور معکوس از 5 به پایین بشمارد و بعد از تخت خود بیرون بپرد. این تمرین او به اندازه ای خوب جواب داد که تصمیم گرفت آن را در باقی جنبه های زندگی اش به کار ببرد.

او به طور تصادفی به یک ترفند روانشناسی رسیده بود که به صورت ضربتی کورتکس پری فرانتال مغز، که رفتار و توجهات ما را تنظیم می کند را فعال کند. در این فاصله ی 5 ثانیه ای، او سرخوردگی ناشی از ذهن پر حرف را از خود دور کرد و به سادگی وارش را شروع کرد.

رابینز جایی که در آن قرار داشت را پذیرفته بود و مشکلاتش را نامگذاری کرده بود. او روی چیزهایی که می توانست کنترل کند تمرکز کرد و در جهتشان اقدام کرد. من مطمئن نیستم که فصل پایین را به صورت هدیه دیده باشد، ولی بدون این فصل، او مطمئنا نمی توانست به “قانون 5 ثانیه” دست پیدا کند.

در سال های کوتاه بعدی کتاب او در صدر فروش قرار گرفت و او با استفاده از فلسفه ی “این را در هر صورت انجام بده” اش قوی تر بازگشت. او اکنون یکی از مورد توجه ترین و محبوب ترین سخنرانان عمومی است.

میان شکست و موفقیت

در جهان توسعه ی فردی یادآورهای خوب برای کسانی که هنوز جهانشان را نشاخته اند کم نیست.

به ما گفته شده است “انسان های موفق بیشتر از بقیه شکست می خورند”. “بدون درد دستاوردی نیست” به اندازه ی کافی عادلانه است ولی به اندازه ی کافی برای پرداخت قبض ها یا فرار کردن از خودکم بینی فلج کننده، تشویق کننده نیست.

شما در محل انتظار میان شکست و موفقیت چه می کنید؟ چگونه در ماجرای خود بخش میان تلاش کردن و موفق شدن را مدیریت می کنید؟

بیشتر مردم خراب کردن اطراف و عمیق تر کردن چاله را انتخاب می کنند. ولی یک زندگی فوق العاده نیاز دارد که بر خودمان مسلط شویم. صبر پادزهر سرخوردگی و اضطراب، همان ماری که دستاورد بزرگ ما را غارت می کند است.

اینکه شکست بخورید، گیر کنید یا دورتر از جایی که باید باشید قرار داشته باشید اشکالی ندارد. چیزی که خوب نیست این است که مشکلاتتان را با ناامیدی بزرگتر کنید.

قدرت فوق العاده ی خود را به دست بگیرید. حتی ممکن است واقعا از صبر کردن لذت ببرید.

 

 

فهرست

لطفا صبر کنید

طراحی و توسعه توسط کاسبی