تغییر دیدگاه در کوچینگ
تغییر دیدگاه، آگاهی به ارمغان می آورد
تغییر دیدگاه در کوچینگ

تغییر دیدگاه، آگاهی به ارمغان می آورد

حقیقت واحد است این دیدگاه ها هستند که متفاوت اند.

یکی از مواردی که در فرایند کوچینگ مهم و تعیین کننده است دیدگاه است. اگر یک منظره را در نظر بگیرید هر کسی از زاویه ی نگاه خود آن را می بیند این تفاوت نگرش و دیدگاه در همه ی مسائلی که به آن سر و کار داریم قابل تعمیم است. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم به تعداد انسان ها دیدگاه وجود دارد و حتی شاید بیشتر چون هر انسانی با تغییر زاویه ی نگاهش می تواند به دیگاهی جدید دست پیدا کند.

چرا نوع دیدگاه در کوچینگ مهم است؟

در فرایند کوچینگ شاهد تعامل دو فرد با دیدگاه های متفاوت هستیم. تا زمانی که کوچ نتوانسته دیدگاه مراجع را نسبت به موضوع مورد بحث درک کند فرایند کوچینگ در مسیر درستی پیش نمی رود. می توان درک دیدگاه را مشابه هم زبان شدن دو فرد با زبان های متفاوت دانست. کوچ باید المان هایی که برای مراجع مهم است را بشناسد و بتواند از زاویه ی نگاه او به ماجرا نگاه کند. موضوع دیدگاه در این نقطه به پایان نمی رسد؛ کوچ باید با مهارت های خود به مراجع کمک کند تا به داستانی که در میان آن قرار دارد از زوایای مختلف نگاه کند.

فردی را تصور کنید که در تاریکی مطلق در حال افتادن از یک پرتگاه است و تقلا می کند که بالا برود و رها نشود. در همان لحظه اگر از بیرون به آن صحنه نگاه کنیم می بینیم فرد تنها یک متر با زمین فاصله دارد و می تواند بدون هیچ آسیبی دست خود را رها کند. این تصویری است که ما می بینیم ولی او چون غرق در ماجراست هیچ ارزیابی دقیقی از فاصله اش با زمین ندارد و این باعث می شود دیدگاهی اغراق آمیز در مورد وضعیت خود داشته باشد. این یک مثال قابل درک از شرایطی است که امکان دارد هر فردی در آن قرار داشته باشد. گاهی لازم است که دیدگاه خود را تغییر دهیم و از زاویه ای دیگر به موقعیتی که در آن قرار داریم نگاه کنیم.

در فرایند کوچینگ این کوچ است که با پیش بردن فرایند و سوالات و درخواست های خود می تواند به مراجع کمک کند که دیدگاه خود را تغییر دهد و از زوایای دیگر به مساله ی مورد نظر خود بنگرد.

دو نمونه از انواع دیدگاه های رایج در فرایند کوچینگ

دیدگاه از بالا یا دورنما

مشابه مثال پرتگاه که بالاتر ذکر شد گاهی فرد در ماجرا غرق شده است و براورد درستی از موقعیتی که در آن قرار گرفته ندارد؛ در این حالت لازم است کوچ او را دعوت کند تا از بالا به آن موضوع نگاه کند. تصویری که این دیدگاه به دست می دهد همانند نقشه هایی هست که ماهواره ها در اختیار می گذارند در یک لحظه می توانید وضعیت خود را در کنار سایر جزئیاتی که وجود دارد ببینید. اینکه آیا واقعا لبه ی پرتگاهی خطرناک هستید یا با دیدگاه اشتباه در توهم آن پرتگاه قرار دارید. وقتی مراجع به کمک کوچ این دیدگاه را تجربه می کند به آگاهی می رسد و چراغی جدید در مسیر فکری او برای رسیدن به هدف ایجاد می شود.

دیدگاه نقش مقابل

در این دیدگاه فرد باید خود را جای کوچ بگذارد و از زاویه ی نگاه او به خودش نگاه کند. به زبان ساده تر باید تصور کند خودش به خودش مراجعه کرده است و برای حل آن موضوع خاص از خودش کمک می خواهد. این دیدگاه فرد را در موقعیت ارزیابی دقیق موضوع قرار می دهد و ذهن او را برای پیدا کردن راه حل به چالش می کشد. به محض اینکه فرد بتواند خود را از بیرون رصد کند ذهنش شروع به فعالیت برای پیدا کردن راه حل می کند. در این دیدگاه ذهن نمی تواند از فکر کردن به یک سری مسائل که همیشه به دلایلی از آنها فرار می کرد فرار کند. نتیجه اینکه این دیدگاه هم مانند دیدگاه قبلی و حتی بیشتر از آن منج به ایجاد آگاهی عمیق می شود. فرد مواردی را مشاهده می کند که اگر تنها با دیدگاه مراجع سعی می کرد با آنها مواجه شود به دلیل زاویه ی دیدی که داشت هیچ گاه آنها را به این شفافیت مشاهده نمی کرد.

فرایند کوچینگ فرایندی است که با ایجاد آگاهی گره خورده است و این آگاهی ها هستند که آن را پیش می برند و مسیر مراجع را برای رسیدن به هدفش باز می کنند. تغییر دیدگاه یکی از ابزارهای کارآمد برای ایجاد این آگاهی ها هستند که یک کوچ باید بتواند در زمان و شرایط مناسب از این ابزار برای کمک به مراجع خود استفاده کند.

دیگر مقالات کوچینگ:

فهرست

لطفا صبر کنید

طراحی و توسعه توسط کاسبی