صبح جادویی نوشته هال الرود
بررسی زندگی افراد موفق ما را با رفتارها و عادتهایی مشترک در همه آنها که از جمله سحرخیزی، نظم، برنامهریزی، تعهد و… آشنا میکند. موضوع کتاب صبح جادویی، ایدهای ساده برای نظم دادن به زندگی روزمره است که در نهایت تبدیل به عادت میشوند. طبق گفته نویسنده و بازخوردهایی که از مخاطبانش گرفته، این عادتها الهامبخش افراد زیادی در سراسر دنیا بوده که به موفقیت، زندگی شادتر و هدفمندتر آنها منجر شده است.
هال الرود در صبح جادویی بهدنبال راهکارهایی عجیب نیست، بلکه در سراسر کتاب سعی دارد شش عادت بسیار مؤثر و ساده و نحوه بهکارگیری آنها را به مخاطبانش معرفی کند. آنچه که این کتاب را نسبت به نمونههای مشابه متمایز میکند، تأثیرگذاری و قابلیت اجرا در سریعترین زمان ممکن است.
ساختار کتاب به اینگونه است که ابتدا با نویسنده و زندگی تأثیرگذارش آشنا میشویم. در ادامه، نویسنده قبل از پرداختن به شش عادت، لازم دیده تا از اهمیت موضوعاتی مانند سحرخیزی و زمان بیدار شدن، تعهد در اجرای برنامه و فلسفهٔ صبح جادویی توضیحاتی ارائه کند. در نهایت، در فصل ششم، بعد از آمادهسازی ذهن خواننده، به شرح شش عادت تحت عنوان شش منجی که راهکارهایی حیاتی برای زندگی کردن با تمام قوا هستند، ارائه میکند. در ادامه و در فصلهای پایانی، نحوهی مراقبت جهت حفظ و تداوم این عادات در روزمره شرح داده شده است.
بخشهایی از کتاب
درجه مسئولیتپذیری شما نسبت به اتفاقاتی که در زندگیتان رخ میدهد، همان درجه قدرت شخصیتان برای تغییر شرایط زندگیتان است. درک تفاوت میان مسئولیت پذیری و عیبجویی بسیار مهم است؛ درحالیکه عیبجو بهدنبال مقصر میگردد، ویژگی مسئولیتپذیری مشخص میکند که چه کسی مصمم است تا شرایط را بهبود ببخشد. اگرچه من مقصر تصادفم نبودم، اما مسئولیت بهبود زندگیام با خودم بود؛ مسئولیت اینکه شرایط زندگیام را به شرایط دلخواهم تغییر دهم.
هنگام دویدن به یک فایل صوتی گوش میکردم. اگرچه قبلا آن را شنیده بودم، هرگز متوجه آن نشده بودم. گاهیاوقات چیزی را بارها و بارها گوش میکنید، اما درگیر آن نمیشوید و به آن توجه نمیکنید. برای اینکه آن موضوع توجه شما را جلب کند، باید آمادگی ذهنی داشته باشید. من آن روز مأیوس بودم و در نتیجه، آن موضوع نظرم را به خودش جلب کرد. وقتی شنیدم جیم ران با قاطعیت میگفت: «سطح موفقیت شما بهندرت از سطح پیشرفت شخصیتان بالاتر میرود، زیرا موفقیت چیزی است که شما با شخصی که به آن تبدیل میشوید، جذبش میکنید»، ناگهان از حرکت ایستادم. این فلسفه درحالِ دگرگون کردن زندگیام بود.